فلش درایو مجهز به قفل تشخیص صوتی
شرکت voicelok در زمینه طراحی فلش درایو ها و حفاظت از اطلاعات آنها در کنار استفاده از فن آوری اثر انگشت فعلی موجود در بازار، راه کار دیگری را ارائه کرده است. این شرکت ادعا می کند که اولین فلش درایو مجهز به فن آوری حفاظت قفل صوتی را در دنیا ساخته است.
این فلش درایو 8 گیگابایتی مجهز به فن آوری ردیابی و شناسایی فرکانس صوت کاربر است. به این صورت که رمزعبور به جای توالی حروف و ارقام، توسط صاحب فلش به صورت صوتی تعریف می شود. این فن آوری به گونه ای است که تنها تن صدای کاربر خود را برای بیان رمزعبور می پذیرد.
شخصی سازی این قفل به گونه ای است که اگر شخص دیگری رمزعبور را تکرار کند، اجازه دستیابی به اطلاعات را نمی دهد. پس دیگر نگران لو رفتن رمزعبورمان نخواهیم بود و تنها بایستی کاربر اصلی با لحن صدای خودش رمزعبور را بیان کند.
این فلش درایو برای انواع کامپیوتر های شخصی و مک بوک ها و بدون نیاز به نصب هیچ نوع درایوی و به راحتی با اتصال به پورت USB، قابل استفاده است.
نمی توان گفت تا چه اندازه امنیت این برنامه کنترلی بالا است، اما به عنوان شیوه نوینی در زمینه شخصی سازی و حفاظت اطلاعات فلش درایو ها می تواند طرفداران خاص خودش را داشته باشد.
محصول جدید Oppo و کسب عنوان باریک ترین تلفن همراه جهان
داستان رقابت کمترین ضخامت در دنیای موبایل، چیزی شبیه تلاش شرکت های اتومبیل سازی برای ثبت سرعت ۰ تا ۱۰۰ در ثانیه کمتر است. شاید میزان ضخامت یک اسمارت فون، تاثیر چندانی در کاربرد آن و نحوه استفاده کاربر نداشته باشد، اما نشانه ای از قدرت و توانایی فنی شرکت سازنده است. اگر به خاطر داشته باشید، در CES 2012 به معرفی نازک ترین تلفن همراه جهان توسط Huawei با نام Ascend P1 S اشاره کرده و گفتیم که تنها به دلیل 0.02 اینچ ضخامت کمتر، توانسته این عنوان را از چنگ موتورولا RAZR در آورد.
خب، مثل اینکه حالا قرار است محصول جدید شرکت چینی Oppo با ضخامت 6.65
میلیمتری، تنها به خاطر 0.03 میلیمتر ضخامت کمتر نسبت به موبایل شرکت
Huawei، این عنوان را از آن خود کند. البته Huawei تا زمان معرفی رسمی
اسمارت فون جدید Oppo، لازم نیست نگران عنوان خود باشد. زیرا هنوز اطلاعات
مان از این گوشی بسیار کم و در حد همین عکس هایی است که به بیرون درز کرده
است.
اکنون به جز ضخامت بسیار کم، تنها می توانیم بگوییم که این موبایل هوشمند بدنه ای فلزی داشته و دارای سه دکمه لمسی در پایین است. همچنین با توجه به سه پین قرار گرفته در کنار آن، احتمالا از نوعی داک ویژه برای شارژ و شاید ارتباط با دیگر ابزار بهره می برد.
رونمایی کارت گرافیک GeForce GTX 690 توسط انویدیا
انویدیا امروز در فستیوال بازی شانگهای از کارت گرافیک جدید خود رونمایی کرد. GeForce GTX 690 محصولی است که با دو واحد GPU
کپلر
۲۸ نانومتری، عنوان «سریع ترین کارت گرافیک دنیا» را از GTX 680 ربوده و به نام خود ثبت نموده است.
این کارت گرافیک دارای 3072
هسته کودا
بوده و بدنه بیرونی آن از جنس آلومینیوم با روکش کروم سه ظرفیتی است. اطراف
فن این کارت گرافیک، برای کاهش نوسان و افزایش تبادل گرمایی با لایه ای از
منیزیم پوشانده شده است. البته برای خنک سازی این غول گرافیکی به همین یک
مورد اکتفا نشده و این کارت علاوه بر فن قدرتمندی که در وسط دارد، از دو
اتاقک بخار هم در دو طرف بهره می برد.
از همه اینها گذشته، اصل ماجرا این است که شما برای داشتن چنین کارت گرافیک
قدرتمندی باید ۱۰۰۰ دلار هزینه کنید. GTX 690 تقریبا ۴ دسی بل از مدل های
قبلی ساکت تر است، در حالی که نرخ فریم دو برابر را پشتیبانی می کند. البته
باید برای به بازار آمدن این کارت گرافیک، کمی صبر کنید تا بتوانید مشغول
بازی با Crysis 2 Ultra با سرعت 57.8 فریم بر ثانیه شوید!
جلوگیری از برخورد با عابر پیاده در نور کم و هوای بد، با سیستم رادار مانند پاناسونیک
احتمالا تا کنون درباره سیستم های جلوگیری از تصادف مطالبی خوانده اید و می
دانید که برخی از آنها هم قرار است در آینده نزدیک، در اتومبیل هایی مانند
بنز و BMW استفاده شوند. اما هرگاه درباره ایده ها و طرح های اولیه سیستم
جلوگیری از تصادف صحبت به میان می آید، اولین نکته، شیوه تطبیق آن با شرایط
محیطی واقعی است. و در خصوص عملکرد این سیستم ها در مه شدید، نور کم، یا
آب و هوای طوفانی سوالاتی مطرح می شود.
اکنون پاناسونیک سیستم ویژه خود را رونمایی کرده که همانند دیگر طرح ها، بر
پایه تکنولوژی رادار کار می کند. پاناسونیک این سیستم جلوگیری از تصادف را
برای جاده های با نور کم و شرایط محیطی که میزان دید شدیدا کاهش می یابد،
بهینه سازی نموده است. سیستم اجتناب از تصادف پاناسونیک مانند دیگر طرح ها و
کانسپت های موجود، از تکنولوژی امواج میلیمتری رادار برای تشخیص عابران
پیاده و دوچرخه سواران استفاده می کند.
از آنجایی که انسان ها امواج رادار ضعیف تری را نسبت به ماشین ها بازتاب می
دهند، این شرکت توالی کد جدیدی برای پالس های رادار طراحی کرده که حساسیت
بالاتری داشته و باعث می شود عابر پیاده بهتر و دقیق تر تشخیص داده شود. به
گفته پاناسونیک، این طرح جدید چنان کارایی دارد که می تواند عابران را از
فاصله ۴۰ متری تشخیص داده و در نور کم، باران، مه، برف و نور خیره کننده
خورشید، به کمک راننده بیاید. اما همانند بسیاری از همتایان خود، هنوز خبری
از زمان ارائه تجاری این سیستم و استفاده آن در اتومبیل ها خبری نیست؟
نظر شما در خصوص چنین سیستم های امنیتی در اتومبیل چیست؟ آیا باعث ایمنی
بیشتر برای سرنشینان خودرو و عابران پیاده خواهد شد؟ یا اینکه با القاء
اطمینان خاطر کاذب به راننده، خطرات را افزایش می دهد؟
کاریزما (یا جَذَبه) همیشه یک موضوع جذاب و بحث بر انگیز بوده است. وقتی به کسی بگویید که «می خواهم کاریزما را به تو یاد بدهم» بلافاصله سینه جلو خواهد داد و به شما خواهد گفت: «ولی من فکر میکردم این چیزی است که یا داری، یا نداری!» بعضیها آن را یک ویژگی غیرمنصفانه میدانند، دیگران مشتاق آموختنش هستند، ولی بدون شک همه مسحور آن هستند. و حق هم دارند که باشند. آدمهای کاریزماتیک دنیا را تحت تأثیر قرار میدهند، آنها پروژهها، یا کمپانیها، یا امپراطوریهای جدیدی را بنا میکنند.
کاریزما چه سودی برای شما دارد؟
تصور کنید که زندگی شما چگونه خواهد بود: اگر در آن لحظهای که وارد یک
اتاق میشوید، دیگران بلافاصله متوجهتان شوند، مایل به شنیدن حرفهای شما،
و مشتاق گرفتن تأییدتان باشند. این یک سبک زندگی افراد کاریزماتیک است.
کاریزما باعث میشود دیگران دوستتان داشته باشند، به شما اعتماد کنند، و
بخواهند که تحت رهبریتان کار کنند. همین ویژگی است که تعیین میکند: شما
یک رهبر هستید یا یک دنبالهرو. ایدههاتان فراگیر میشوند یا خیر. و اینکه
پروژههای شما به خوبی اجرا خواهند شد یا نه.
چه شما خوش تان بیاید یا نیاید، این کاریزما است که میتواند دنیا را به
جلو ببرد. میتواند افراد را به انجام آنچه که شما از ایشان میخواهید
وادار کند. و البته، داشتن کاریزما در حیطه شغلی هم بسیار حیاتی است. چه
برای یک شغل جدید ثبت نام کرده باشید، و چه بخواهید در سازمانتان پیشرفت
کنید، کاریزما برای نیل به هدف کمکتان میکند. مطالعات و تحقیقات مختلف
نشان دادهاند که افراد کاریزماتیک نمرات شغلی بالاتری میگیرند و از دید
مافوقها و زیردستان، آدمهای مؤثرتری هستند.
اگر شما رهبر یک گروه هستید یا میخواهید باشید، کاریزما اهمیت زیادی دارد.
زیرا به شما یک مزیت رقابتی، برای جذب و حفظ نخبهها میدهد. تحقیقات نشان
داده که افرادِ زیر نظر یک رهبر کاریزماتیک، بهتر عمل میکنند، کارشان را
مؤثرتر از کار دیگران تلقی میکنند، و نسبت به کسانی که زیردست یک مدیر
اثرگذار ولی فاقد کاریزما هستند، اعتماد بیشتری به مافوق خود دارند.
رابرت هاوس (پروفسور دانشکده تجارت وارتو) میگوید که کاریزمای رهبر «باعث
میشود زیردستانش هدف او را بسیار جدی بگیرند، از خودگذشتگیهای مهمی انجام
دهند، و بالاتر و فراتر از ندای وظیفهشان عمل کنند.» آن چیزی که باعث
میشود یک فروشنده، پنج برابرِ همکارانش فروش کند، کاریزما است. این
کاریزما است که تفاوت میان نوآورانی که سرمایهگذاران را پشت در منتظر نگاه
میدارند و دیگرانی که برای یک وام به بانک التماس میکنند را مشخص
میکند.
بر خلاف نظر عموم مردم، هیچکس به طور مادرزادی کاریزماتیک نیست. اگر
کاریزما یک ویژگی ذاتی بود، آدمهای کاریزماتیک همیشه مسحورکننده بودند،
ولی اینطور نیست. حتی برای یک فوقستاره هم، کاریزما میتواند یک لحظه
حضور داشته باشد و لحظهای بعد خیر. برخی از این افراد می توانند کاریزمای
خودشان را به سادگیِ فشردن یک دکمه خاموش کنند و کاملاً از رادار محو شوند.
برای روشن کردن آن نیز کافی است تغییراتی را در زبان بدن خود (Body
Language) ایجاد کند.
در سالهای اخیر یک تحقیق گسترده انجام شده که نشان میدهد کاریزما نتیجهٔ
رفتارهای خاص غیرشفاهی است، و نه منتج از کیفیتهای ذاتی یا جادویی افراد.
به همین خاطر است که سطوح کاریزما در نوسانند: حضور آن بستگی دارد به این
که آیا فرد مورد نظر، آن رفتارهای خاص را از خود بروز میدهد یا خیر.
آیا هرگز برای شما پیش آمده که کاملاً احساس اطمینان قلب داشته باشید و در
یک وضعیت خاص، به اصطلاح «خدایی کنید؟» حالتی که افراد پیرامونتان (حتی
اگر برای یک لحظه) کاملاً تحت تأثیر شما قرار گرفته باشند. ما لزوماً این
لحظات را به عنوان کاریزما در نظر نمیگیریم و خودمان را هم برخوردار از آن
نمیپنداریم. زیرا یک پیش فرض اشتباه داریم: «افراد کاریزماتیک در تمام
لحظات و در تمام روزهای زندگیشان، مثل آهنربا جذبکنندهاند.» خیر،
نیستند! لطفاً بیدار شوید.
یکی از دلایلِ اینکه کاریزما به اشتباه پدیدهای ذاتی پنداشته میشود، این
است که مثل خیلی از مهارتهای اجتماعیِ دیگر، رفتارهای کاریزماتیک هم به
طور کلی در سالهای ابتدایی زندگی فرد، آموخته میشوند. در حقیقت، افراد
معمولاً متوجه نیستند که دارند آن را میآموزند. بلکه فقط: رفتارهای جدید
را امتحان میکنند، نتایج را میبینند، و سپس آنها را بهبود میبخشند. در
نتیجه، این رفتارها حالت غریزی به خود میگیرند.
آدمهای کاریزماتیک بیشماری را میتواند نام برد که برای به دست آوردن این
ویژگی مهم، سخت کار کردهاند و قدم به قدم آن را افزایش دادهاند. ولی از
آنجا که ما در اوج جذبهٔ فردیشان آنها را شناختهایم، سخت است که باور
کنیم این فوقستارهها همیشه به این خوبی نبودهاند. مدیر اجرایی اسبق اپل،
استیو جابز، به عنوان یکی از کاریزماتیکترین مدیران اجرایی دهه اخیر
شناخته میشود، و البته که او از ابتدا اینگونه نبود. در حقیقت، اگر نخستین
جلسات معرفی محصولِ او را دوباره تماشا کنید، خواهید دید که خجالتی و
بیدستوپا روی صحنه میآمد. و حالات رفتاریش، از «بیش از حد نمایشی» تا
«کاملاً غیرجذاب» در نوسان بود. ولی او به مرور و در طول سالها کاریزمای
خودش را افزایش داد، و میتوانید این پیشرفت تدریجی را در حضورهای بعدیاش
به وضوح ببینید.
کاریزما توسط جامعهشناسان، روانشناسان، و محققان علوم رفتاری و
فرآیندشناختی، زیر ذرهبین مطالعه و تحقیق قرار گرفته و به روشهای علمی
گوناگون (از تجربههای آزمایشگاهی و مرحله به مرحله گرفته تا پژوهشهای
زمینهیابی جغرافیایی و تحلیلهای تفسیری) بررسی شده است. موضوع این
مطالعات، رئیسجهورها، رهبران نظامی، دانشجویان و دانشآموزان، و مدیران
تجاری -از سطوح پایین گرفته تا مدیران عامل- بودهاند. به لطف چنین
تحقیقاتی، اکنون میدانیم که کاریزما در واقع مجموعهای از رفتارها است.
وقتی که برای اولین بار کسی را ملاقات میکنیم، به طور غریزی بررسی میکنیم
تا ببینیم که آیا او یک دوست بالقوه است یا یک دشمن، و اینکه آیا قدرت و
قصد ابراز دوستی یا دشمنی خود را دارد یا خیر. قدرت و قصد، چیزهایی هستند
که ما در دیگران ارزیابی میکنیم: «آیا میتواند کوهها را برای من جا به
جا کند؟ آیا اصلاً برایش مهم هست که چنین کند؟» اصلاً برای پاسخ دادن به
پرسش نخست است که سعی میکنیم بفهمیم او چقدر ما را دوست دارد. به طور
مشابه، وقتی یک آدم کاریزماتیک را ملاقات میکنیم، این حس به ما دست میدهد
که او قدرت زیادی دارد و ما را هم بسیار دوست میدارد.
معادلهای که کاریزما را برای شما به ارمغان میآورد، بسیار ساده است. تمام
کاری که باید بکنید این است که اقتدار و اشتیاق زیادی در رفتارتان داشته
باشید، زیرا رفتار کاریزماتیک متشکل از این دو مبحث است. «مبارزه یا فرار؟»
مسئلهای از جنس اقتدار است. «دوست یا دشمن؟» نیز مسئلهای از جنس اشتیاق
است.
اما یک بُعد مهم دیگر وجود دارد که زمینهساز این دو کیفیت است: حضور فردی.
وقتی مردم تجربهٔ دیدن رفتار یک فرد کاریزماتیک را توصیف میکنند، چه آن
فرد کالین پاول باشد یا دالایی لاما، آنها اغلب به حضور فوقالعادهٔ او
اشاره میکنند. در بحث آموزش مدیران اجرایی، «حضور داشتن» مهمترین جنبه
کاریزمای فردی است. زیرا آنها میخواهند حضور اجرایی یا مدیریتی خود را
تقویت کنند. و این خواسته درستی است: «حضور شما» زیربنای اصلی کاریزمای شما
است، زیربنایی که همه چیز بر روی آن سوار خواهد شد. وقتی شما با یکی از
بزرگان کاریزماتیک دنیا هستید، نه تنها قدرت و تعهد مشتاقانه او را احساس
میکنید، بلکه این حس را نیز دارید که او کاملاً در اتاق با شما است و به
معنای واقعی کلمه «حضور» دارد.
پرورش کاریزما، جادویی کاربردی است: شناختی بیهمتا متشکل از چندین دانش گوناگون، که به شما نشان میدهد «کاریزما به راستی چیست و چگونه کار میکند». دنیا بدل به آزمایشگاه فردی شما خواهد شد، و هر بار که یک نفر را ملاقات میکنید، فرصت آزمودن اندوختههایتان را به دست خواهید آورد. میآموزید که چگونه اثرگذارتر، مجابکننده، و امیدبخشتر شوید. و خواهید آموخت که چگونه کاریزمای خود را به اطراف بگسترانید، طوری که وقتی وارد اتاق میشوید، مردم بگویند: «وآو، این دیگر کیست؟» آیا هنوز هم فکر میکنید که از کاریزما بینیازید، یا توان پرورش آن را در خود ندارید؟