دژ رودخان | ||
---|---|---|
|
||
اطلاعات کلی | ||
نام | دژ رودخان | |
کشور | ![]() |
|
استان | گیلان | |
شهرستان | فومن | |
اطلاعات اثر | ||
نام محلی | قلعه روخان | |
نامهای دیگر | قلعهٔ هزارپله | |
نامهای قدیمی | دژ سگسال (سکسار یا سگسار)، دژ حسامی، دژ هزارپله | |
نوع بنا | دژ نظامی سنگی | |
سالهای مرمت | دورهٔ سلجوقیان | |
کاربری | دژ نظامی | |
دیرینگی | دور و بر اوایلاسلام | |
دورهٔ ساخت اثر | ساسانیان | |
اطلاعات ثبتی | ||
شمارهٔ ثبت | ۱۵۴۹/۳ | |
تاریخ ثبت ملی | ۳۰ مرداد ۱۳۵۴ | |
اطلاعات بازدید | ||
امکان بازدید | دارد |
قلعه رودخان یا قلعه حسام نام قلعهای تاریخی در ۲۰ کیلومتری جنوب غربی شهر فومن در استان گیلان است. برخی از کارشناسان، ساخت قلعه را در دوران ساسانیان دانستهاند. این قلعه با ۲٫۶ هکتار مساحت بر فراز ارتفاعات روستای رودخان قرار دارد. دیوار قلعه ۱۵۰۰ متر طول دارد و در آن ۶۵ برج و بارو قرار گرفته شده است.
در دورهٔ سلجوقیان این قلعه تجدید بنا شده و از پایگاههای مبارزاتی اسماعیلیان بوده است. بر روی کتیبه سردر ورودی قلعه که اکنون در موزهٔ گنجینهٔ رشت نگهداری میشود٬ درج شده که این قلعه در سال ۹۱۸ تا ۹۲۱ هجری قمری برای سلطان حسامالدین امیردباج بن امیر علاءالدین اسحق تجدید بنا شده است.
این قلعه در ارتفاعی بین ۶۶۵ تا ۷۱۵ متر از سطح دریا واقع شده و در کنار آن رودخانهای با همین نام جاری است.
قلعه رودخان از دو بخش ارگ (محل زندگی حاکم و حرمسرای وی) و قورخانه (محل فعالیتهای نظامی و زندگی سربازان) تشکیل شده است. ارگ در قسمت غربی این بنا در دو طبقه واقع شده و جنس آن از آجر است. قراولخانهها در قسمت شرقی در دو طبقه با نورگیرها و روزنههای متعدد بر اطراف مسلط است. چشمهای نیز میان قلعه و گودترین محل آن وجود دارد.
بخش شرقی قلعه شامل دوازده ورودی، زندان، در اضطراری، حمام و آبریزگاه است. بخش غربی دوازده ورودی دارد، چشمه، حوض، آبانبار، سردخانه، حمام، آبریزگاه شاهنشین و چند واحد مسکونی که با برج و بارو محصور شدهاند، دیگر بناهای این بخش را تشکیل میدهند. ۴۰ برج دیدهبانی دور تا دور قلعه را احاطه کرده که اتاقهای هشت ضلعی آن با طاقهای گنبدی پوشانده شده است. دور تا دور دیوارها و برجها روزنههایی شیبدار دیده میشود کره برای ریختن مواد مذاب و تیراندازی تعبیه شدهاند.
لازم به ذکر است که در طول تاریخ قلعه، هیچگاه دشمنی به آن نفوذ نکرده و نتوانسته آن را فتح کند.
چون این قلعهٔ تاریخی در کنار رودخانهای بنا شده، به نام قلعهٔ رودخان خوانده میشود . این واژه در اصل «قلعه روخان» بوده که «روخان» در زبان گیلکی به معنای رودخانه است. سپس به مرور زمان به «قلعه رودخان» تبدیل شده است. این قلعه در دورانهای تاریخی به نامهای «قلعهٔ هزارپله»، «حسامی»، «سکسار»، «سگسار» و «سگسال» نیز خوانده شده است.
قلعه رودخان از نظر زمینشناسی در منطقهای بنا شده که در تقسیمبندی زمینشناسی به مجموعه گشت شهرت دارد و طبق بررسیهای اشتوکلین شامل دو فاز دگرگونی است. اولی مربوط به پرکامبرین-پالئوزوئیک با شدت دگرگونی بالا است و دیگری به زمان مزوزوئیک و با شدت دگرگونی پایین مطلق است. با توجه به گزارشهای زمینشناسی، احتمال وجود ذخایر آهن در این منطقه بالا است. شواهدی برای فعالیت معدن کاری باستانی در این منطقه گزارش شده است. ازجملهٔ آنها پسماندههای ذوب در این منطقهاست.
احمدرضا عابدزاده در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار مهر ضمن تایید این خبر گفت: روز اول فروردین قصد سفر به آمریکا و دیدن پسرم پس از یکسال را داشتم که در فرودگاه متوجه شدم ممنوع الخروج هستم و وقتی پیگیری کردم فهمیدم به تحمل 54 ضربه شلاق نیز محکوم شدهام.
وی با بیان اینکه در همان روز گذرنامهام را گرفتند در مورد دلیل این اتفاق گفت: من سال 72 و در دیدار تیم ملی ایران برابر چین تایپه دچار مصدومیت شدید شدم و پایم را به تیغ جراحان سپردم که دکتر مددی این عمل را انجام داد اما پایم کوتاه و بلند شد و پزشکان آلمانی تایید کردند که مقصر این اتفاق پزشک جراح بوده است.
احمدرضا عابدزاده خاطرنشان کرد: چند بار برای مداوای پایم به آلمان رفتم و به پزشکان زیادی مراجعه کردم اما متاسفانه مشکل پایم حل نشد و همین عمل اشتباه من را از فوتبال دور کرد. پزشکان آلمانی هم تاکید کردند اگر این پزشک در آلمان مرتکب چنین اشتباهی میشد قطعا بدترین برخوردها با وی صورت میگرفت.
دروازه بان پیشین تیم ملی فوتبال ایران افزود: به خاطر مصاحبه ای که با یکی از روزنامه های کشورمان انجام دادم دکتر مددی از من شکایت کرد که ظاهرا احضاریه سه بار به آدرس دیگری رفته است و پلاک مغازه من در احضاریه اشتباه خورده بود.
وی ادامه داد: برای من جای تعجب دارد که چطور بدون اینکه بنده در جریان باشم یا به دادگاه بروم برایم حکم صادر شده است و علاوه بر ممنوع الخروج بودن باید 54 ضربه شلاق را هم تحمل کنم. سوال من از آقایان مسئول این است که آیا پیدا کردن احمدرضا عابدزاده در این مملکت کار سختی بود که یک بار هم احضاریه به دست من نرسید؟
عابدزاده خاطرنشان کرد: واقعا اگر یک فرد غیر ورزشی هم بود آقایان اینگونه با او برخورد می کردند و چنین حکمی برایش صادر می کردند. من سالها برای شادی دل این مردم تلاش کردم و زحمت کشیدم اما از زمانی که تیم ملی را به جام جهانی بردم اینگونه با من برخورد میشود و نامهربانیهای زیادی را دیدهام و بدترین برخوردها با من صورت گرفت.
وی افزود: بسیاری از مردم تهران و حتی کشور میدانند که مغازه من کجای خیابان شریعتی است اما آقایان مسئولان نمیتوانستند این مغازه را پیدا کنند و احضاریه را به دست خودم برسانند؟ آیا این درست است که یک قهرمان ملی و کسی که برای این فوتبال زحمت کشیده است را به 54 ضربه شلاق محکوم کنند و با او اینگونه برخورد کنند؟
احمدرضا عابدزاده در پایان گفتگویش با خبرنگار مهر گفت: صبح روز یکشنبه به دادسرای اجرای احکام در میدان ارگ میروم تا پیگیر این پرونده باشم. مطمئن باشید تا انتهای این پرونده خواهم رفت و خسارت همه اتفاقاتی که در این چند روز برایم افتاده است را از آنها می گیرم. اما مردم بدانند که این آقایان چطور با کسی که برای این فوتبال زحمت کشیده است برخورد میکنند.
کیومرث پور احمد دقایقی پیش در گفتوگو با خبرنگار فارس در اصفهان درباره ویژگیهای شخصیتی و زندگی خصوصی پروین دخت یزدانیان معروف به بی بی قصههای مجید گفت: مادرم 65 سال در آشپزخانه بود و دوازده بچه را بزرگ کرد و سر و سامان داد و همانند زنان ایرانی که خانواده دوست بودند بیشتر وقت خود را به خانه داری و آشپزخانه مصروف کرده بود.
وی افزود: مادرم به کتاب کتابخوانی و تماشای سریالهای تلویزیون علاقه داشت و با تمام گرفتاریهایش بافندگی با ماشین را یاد گرفت و برای بچههایش پلیور میبافت.
کارگردان و نویسنده سینما و تلویزیون گفت: مادرم همیشه نمونه واقعی یک انسان فعال و سرزنده بود و حتی برای خود معلم نقاشی گرفته بود تا آلزایمرش که از 10 سال پیش به آن مبتلا بود را درمان کند.
وی ادامه داد: پروین دخت یزدانیان زنی خیرخواه و مثبت اندیش بود و هر کمکی که از دستش بر میآمد برای دوستان و آشنایان و همسایهگان انجام میداد.
پور احمد یادآور شد: از زمانیکه آلزایمر مادر آغاز شد تا زمان فوتش 10 سال طول کشید و در سه چهار سال آخر زندگی نباتی و سختی را میگذراند.
وی گفت: شاید مادرم به دلیل شرایط سخت بیماری راحت شد، اما خانه ما رو سوت و کور کرد و با رفتن ایشان همدلی که از وجود مادر در بین بچهها بود کمرنگ میشود.
کارگردان سریال قصههای مجید در پاسخ به این سوال خبرنگار فارس که زنده یاد یزدانیان در جلوی دوربین و پشت صحنهها چگونه بودند، اظهار کرد: وی همانند دیگر کارها، مسئولانه در سر صحنه حاضر میشد و حتی در زمان تولید سریال قصههای مجید که پدرم هنوز زنده بود کارهایش را به گونهای برنامهریزی میکرد که پس از ضبط برنامه در خانه حاضر شود و برای پدرم غذا بپزد.
وی تصریح کرد: از ویژگیهای بارز بی بی، بداهه گویی متناسب با سکانسها در زمان ضبط بود و طوری بازی میکرد که تنها یک برداشت در بیشتر سکانسها کافی بود.
پور احمد گفت: مادرم در زمان پخش سریال قصههای مجید ستاره تلویزیون ایران شده بود و به نوعی مادربزرگ همه بچههای ایران زمین بود.
در پاسخ به این سوال که مادرتان کدامیک از کارهایشان را بیشتر دوست داشتند، تصریح کرد: برای او فرقی نمیکرد، اما خاطره جالبی که از او دارم اینکه بعد از فوت پدرم ما سر کار خوابنما بودیم، من به مادر گفتم تا 40 روز کار را تعطیل میکنیم اما ایشان به من گفتند تو خیلی ضرر میکنی، و کار را پس از هفته پدرم آغاز کردیم.
به گزارش فارس، پروین دخت یزدانیان یا همان بی بی مشهور قصههای مجید که هنوز یاد و خاطره آن در ذهنهای کودکان و نوجوانان دهه 70 ماندگار است ظهر امروز در سن 89 سالگی در نجف آباد اصفهان دار فانی را وداع گفت.
وی که چند سالی بود بر اثر بیماری و کهولت سن در بستر بیماری بود، توسط دخترش پرستاری میشد.
پروین دخت یزدانیان که در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد، دارای 12 فرزند، 25 نوه و پنج نتیجه است که از میان این تعداد فرزند کیومرث و منوچهر پور احمد کارگردان و نویسنده نام آشنای سینما و تلویزیون هستند.
حضور یزدانیان مقابل دوربین از سال 1370 با مجموعه «قصههای مجید» آغاز شد و ایفای نقشش در سینما از سال 1371 با «صبح روز بعد» و «شرم» که هر سه به کارگردانی پسرش بود ادامه یافت.
وی در فعالیت کوتاه مدت خود در سینما، حضور در فیلمهای «نان و شعر» (1372)، «خواهران غریب»(1374) و «شب یلدا»(1379) را به کارگردانی فرزندش کیومرث پور احمد و ایفای نقش در فیلم مهریه بی بی(1373) ساخته اصغر هاشمی تجربه کرد.
به گزارش واحد مرکزی خبر، پروین دخت یزدانیان، در نجف آباد به دنیا آمد و دارای مدرک تحصیلی ششم ابتدایی بود.
وی دارای 12 فرزند، 25 نوه و 5 نتیجه است که از میان این تعداد فرزند
کیومرث و منوچهر پوراحمد کارگردان و نویسنده سینما و تلویزیون شناخته شده
هستند.
حضور یزدانیان مقابل دوربین از سال 1370 با مجموعه «قصه های مجید» آغاز شد و ایفای نقشش در سینما از سال 1371 با «صبح روز بعد» و «شرم» که هر سه به کارگردانی پسرش بود ادامه یافت.
وی
در فعالیت کوتاه مدت خود در سینما ، حضور در فیلمهای «نان و شعر» (1372)،
«خواهران غریب»(1374) و «شب یلدا»(1379) را به کارگردانی فرزندش کیومرث پوراحمد و ایفای نقش در فیلم مهریه بی بی(1373) ساخته اصغر هاشمی تجربه کرد.